مجتمع فرهنگی، مذهبی، مسجد و حسینیه سقای تشنه لب فرهنگی،دینی،خبری
|
بزرگترین مأموریّت وهّابیون تا سال 2012 م. به اجرا در خواهد آمد، تا این سال، همة نشانهها، نمادها و سوابق مسلمانان سلف و اهل بیت(ع) در امّ القرای اسلامی نابود خواهد شد و در غیبت همة سنّتهای اسلامی که در اثر بدعتهای سلفی و شرکآلود خواندن آن سنّتها از میان مسلمانان رخ بربسته، در بنای اصلی «مسجدالحرام و مسجد النّبی» نیز در تیررس تیرهای زهرآلود ماسونی و شیطانی از جمله ابراج البیت، کارکردهای خود را از دست خواهد داد تا فراماسونری جهانی یا همان دجّال آخرالزّمان (البته حقیقت خاموش فراماسونری را آماده کنندگان ظهور دجال ضد مسیح میداند و لی در اینجا عین مقاله ی نویسند آورده شده است.) به راحتی بتواند حکومت جهانی شیطان را مستقر نماید. تا چند سال پیش، بلندترین بنای مُشرف به صحن مسجدالحرام، قصر ملک فهد، سلطان پیشین مملکت عربی سعودی یا همان خادم الحرمینی بود که بر بلندای ابوقُبیس، صدها متر فراتر از مخدوم خود نشسته بود. مهمانان خاصّ پادشاهی سعودی در ایّام حج در این قصر ضیافت اتراق میکردند تا ضمن انجام اعمال، از آن بلندا ناظر صحن مسجد و طواف حاجیان باشند. امّا امروزه دیگر، این بنا در برابر برج در دست ساخت «ابراج البیت» کوچک مینماید. درست مقابل رکن یمانی. این بنا که معرّفیاش خواهم کرد، قرار است در سال 2012 م. افتتاح شود. بر این مُژده گر سر فشانم رواست. در تمام نقاط جهان و میان همة اماکن مقدّس مذهبی، هیچ بنایی تاکنون مجال و جرئت قد برافراشتن به این قدّ و قواره را نداشته است. قابل ذکر است این برج بزرگ در 72 طبقه برکشیده شده است. با توجه به حرکت های نمادین فراماسونرها انتخاب عدد 72 که به عنوان عدد قدرت نزد کابالیست ها شناخته می شود قابل توجه است. از نظر آنان 72 تعداد شیاطینی هستند که (نیروهای جنی) حضرت سلیمان (ع) آنان رابرای ساختن معبد بزرگ در خدمت آورده بود. جز این افتتاح برج در 21 دسامبر 2012 نیر قابل توجه است. زیرا از نظر فراماسونرها و گردانندگان سازمان های مخفی در این روز که معروف به روز شیطان است از طریق ابراج البیت سایه این بنای شیطانی بر روی کعبه خواهد افتاد. بد نیست بدانید که در ادبیّات مسیحی، شیطان در شمایل حیوانی با بالهای خفّاش، پاهای شیر و سری چون سر قوچ به تصویر کشیده میشود. این نماد را در بسیاری از فیلمهای هالیوود و از جمله امگا کد 2 میتوانید ببینید. گوییا که معمار صاحب سبک این برجها میخواهد به همگان القاء کند که بالهای شیطان مسجدالحرام را در خود گرفتهاند. در واقع، رمی و سنگباران معکوس از بلندای مسجد آغاز شده است. سنگهای پنهانی نیروهای اهریمنی بر سر و روی حجّاج طواف کننده و عمره گزاران. امواج منفی شیطانی که جان مسلمانان را هدف تیرهای زهراگین میسازد. بسیاری از محقّقان بر این باورند که، انفجار دو برج نیویورک در یازده سپتامبر، در واقع، حاصل پروژة انفجار دروازهای بود که در آن زمان و مکان خاص و البتّه از نظر فراماسونرهای نشسته بر اریکة قدرت سازمانهای مخفی، راه ورود نیروهای شیطانی را بیش از پیش در زمین و در صحن حیات اجتماعی ساکنان زمین هموار ساخت.
افتتاح برج در 21 دسامبر 2012 م، ارتباط این برج را با فاجعة پیشبینی و اعلام شده توسط غربیها در سال 2012 م. نشان میدهد. در آثار متعدّد و فراوانی که طیّ سالهای اخیر دربارة فاجعة جهانی در سال 2012 م. ساخته شده و پهنة وسیعی از سینما و حتّی مستندات تلویزیونی آمریکایی و اروپایی را اشغال کرده، این سال را سال ظهور مسیح دجّال یا همان مسیح دروغین اعلام کردهاند. عدد 11، عدد مقدّس فراماسونرهاست. قراینی حکایت از این دارد که سران مجامع مخفی، کمر همّت بستهاند تا با زمینهسازی ذهنی و تبلیغات گسترده، وقوع حوادثی در ابعاد جهانی را در سال 2012 محتوم، مقدور و پیشبینی شده معرّفی کنند. هم اینک در اثر ساخت مجموعههایی از مستندات تلویزیونی، میلیونها نفر در آمریکا و اروپا چشم به این سال دوختهاند و با نگرانی روزها را میشمارند. آنها حتّی به مردم القا کردهاند این تاریخ و واقعة مصیبت باری که بخش عمدهای از جهان را نابود خواهد کرد، توسط اقوام مایا و توسط پیشگویانی چون نوستر آداموس که از اتّفاق خودش در زمرة کابالیستها است، پیشگویی شده است.
بزرگترین مأموریّت وهّابیون تا سال 2012 م. به اجرا در خواهد آمد، تا این سال، همة نشانهها، نمادها و سوابق مسلمانان سلف و اهل بیت(ع) در امّ القرای اسلامی نابود خواهد شد و در غیبت همة سنّتهای اسلامی که در اثر بدعتهای سلفی و شرکآلود خواندن آن سنّتها از میان مسلمانان رخ بربسته، در بنای اصلی «مسجدالحرام و مسجد النّبی» نیز در تیررس تیرهای زهرآلود ماسونی و شیطانی از جمله ابراج البیت، کارکردهای خود را از دست خواهد داد تا فراماسونری جهانی یا همان دجّال آخرالزّمان به راحتی بتواند حکومت جهانی شیطان را مستقر نماید. هر کس میتواند به اقتضای گرایش و حسّاسیت خود به نوعی و از وجهی به ابراج البیت بنگرد.
سازمان جهانی و از جمله یونسکو، در حالی چشم خود را بر این هیکل ابلیسی بستهاند که برای ثبت ابنیة تاریخی در ایران مانند میدان بزرگ امام در اصفهان، شرط خود را کوتاه شدن و تقلیل طبقات برج جهان نما در حاشیة میدان اعلام میکنند.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------- سالها از فروپاشی نظام های فاشیسم و نازیسم در جهان پیش از جنگ جهانی دوم می گذرد و عرصه ای که در آن جولانگاه دو نظام فکری لیبرالیسم آنگلوساکسون و کمونیست الحادی بود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از یک سو و سقوط اقتصادی نظام لیبرالیستی در مهد تولداین تفکر، جهان سرگردان به دنبال انتخاب و جایگزین نمودن ایدئولوژی نوینی، سازگار با تمام نیازهای فردی و اجتماعی به سر می برد . با به ثمره نشستن تمام تلاش انبیاء الهی و ائمه معصومین علیم السلام و زعمای شیعه در عصر غیبت کبری و تجلی آن در حاکمیت الله بر کره خاکی و در سرزمین شیعیان پارسی، روزنه های امید، خبر از تجلی ظهور و سیطره حاکمیت الهی بر تمام کره خاکی می دهد . ظهور عرفان های نوظهور ، مدعیان دروغین منجی ، بسط و گسترش فرق دستساز استعمار و در نهایت رواج بی شائبه سیطینیزم در قالب آیینی جدید بنام شیطان پرستی که در ابعاد و اندازه مافوق تصور ما در حال شکل گیری است حکایت از هماوردی جدید در کره خاکی میان حق و باطل دارد. در روایت اسلامی همواره به سه سرزمین مقدس اشاره فراوان شده است .مکه معظمه ،مدینه منوره و بیت المقدس . با پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی و تجزیه امپراتوری عثمانی به عنوان داعیه دار حکومت اسلامی در روزگار آغازین قرن 20 مسیحی و سیطره قوای آنگلوساکسون در سرزمین کنعان و سپس واگذاری آن به نیروهای صهیونیستی پس از جنگ جهانی دوم که در نهایت به اشغال سرزمین پیامبران اسلام ، فلسطین انجامید روند مصادره بیت المقدس و هویت زدایی آن با شعارهای سرزمین موعود ، زمینه سازی برای ظهور ماشیح به شدت شروع گردید و شد آنچه که امروز ما نظاره گر آن در دهه ششم اشغال این سرزمین مقدس باشیم. و همزمان با این نقشه شوم در دیگر سرزمین های اسلامی مذهب وهابیت با هدایت و دخالت مستقیم جزیره نشینان چشم آبی در سرزمین وحی اجرا گردید که به موجب آن تمام آثار اسلامی و الهی حذف گردید و یا به طریق مختلف استحاله شد. سربازان ابلیس که در کسوت یهود و با فرم صهیونیست سالیان بسیار سعی در خفه کردن صدای توحیدی لا الله الا الله را داشتند از آغاز بعثت پیامبر خاتم سعی در مصادره رسالت آخرین رسول خدا داشتند که از مهاجرت قوم یهود به سرزمین عربستان در مجاورت شهرهای مکه و مدینه شروع گردید و تا درگیری و تحمیل غزوات ، اجرای نمایش سقیفه و فتنه اکبر و خانه نشینی امامان معصوم ادامه پیدا کرد . با تغییر تاکتیک آخرین حجت خدا در راستای پایه گذاری حکومت الهی به غیبت و ارتباط با مردم از طریق نواب اربعه و در ادامه با شروع غیبت کبری با راهبری سلسله زعمای شیعه ودرنهایت تثبیت گام های نخست برای استقرار حکومت اسلامی در زمین شیطان را بر این داشت با تسخیر دو سرزمین باقیمانده ، با اقدامی پیش دستانه به هویت زدایی و سکولاریزاسیون این دو شهر به بپردازد. هویت زدایی مکه: در هماورد میان حق و باطل این بار طاغوت به مقدس ترین سرزمین مسلمانان و بیت الله العتیق یورش برده تا بتواند در استحاله ایی نیمه سخت در این جنگ نرم ، مسیر قبله را بر نماد شیطان تغییرداده تا موجبات پرستش شیطان مهیا گردد و آن شود که در زمان های دیگر بر اثر غفلت مسلمین روی داد... حرکتی خزنده که در غالب طرحی نو برای توسعه خانه خدا، تهیه گردید ؛در گام نخست حذف نمادهای شیطان و تغییر آن به دیواری که فاقد هر نوع نمادی است و گام دوم ساخت و سازی عظیم در کنار بیت الله با تمامی نشانه هایی که روزگاری بر آن رمی سنگ ریزه ها می گردید و سنت اسماعیل نبی فرزند بت شکن نخست تاریخ در مواجه با شیطان رانده شده از درگاه الهی . مرحله نخست از توسعه مسجدالحرام، نماد ابلیسک و یا همان برج چهار گوش که نشانی از شیطان داشت به بهانه جمعیت بالای حاجیان در ایام حج حذف و جای خود را به یک دیوار بی هویت داد ! نماد شیطان در رمی جمرات در مراسم حج
توسعه جمرات و تغییر نماد ابلیس به دیواری بدون هویت
و در مرحله دوم مرحله کوه ابو قبیس با تمامی خاطرات صدر اسلام از بن تراشیده شد و بر اساس پلان ها و نقشه های منتشره از سوی دولت سعودی جای خود را به ساختمان هایی با همان شکل و شمایل جمرات و یا همان نماد ابلیسک در آینده ایی نه چندان دور خواهد داد.که البته بخش عمده این سازه تا کنون ساخته شده است. نمایی از آینده شهر مکه
نکته قابل تامل در این حرکت به ظاهر توسعه، وجود شخصی یهودی و اتریشی تبار بعنوان معمار این توسعه عظیم است که در معماری ترانس مدرن پیشرو و صاحب سبک و هوشمند در این رشته می باشد که تمامی فرضیه های گفته شده را قوت می بخشد. این پروژه از سال 2007 عملیاتی گردیده و طبق زمان بندی های اعلام شده در سال 2012 به اتمام خواهد رسید. سِر نورمن فاستر معمار طرح توسعه مسجد الحرام
البته پیشتر از این ساخت و سازها، کار دیگری در محل فرود ملائک و ابلاغ رسالت در غار حراء روی داده است . آزاد سازی میمون های دست آموز سارق، و بازی با این موجودات،توسط زائرین قطعا دستاوردی جز بی توجهی و غفلت به امر وحی و رسالت نخواهد داشت .
میتولوژی ابلیسک : «اُبلیسک» (Obelisk) در لغت به بنایی چهارضلعی اطلاق می شود که بلند و باریک باشد و رأس آن به یک هرم ختم شود. این بنا نمادی از الهه خورشید «رع» (Ra) در مصر باستان بود، بدین صورت که این نماد اشعه ای از اشعه های خورشید بود که به صورت سنگی درآمده است و «راع» الهه خورشید درون این سنگ قرار دارد.
در زبان مصر باستان بر این بنا نام «تِجِن» (Tejen) نیز می نهادند، مصریان معتقد بودند بدنه ی بلند و باریک ابلیسک مظهر دفاع و محافظت و هرم رأسی بنا نیز مظهر دورکردن نیروهای منفی و باد و توفان است. ابلیسک از کلمه ی یونانی Obleliskos به معنای «سیخ کباب» منشاء گرفته است. در لاتین Obeliscus و به فرانسویObelisque نیز از ریشه ی یونانی Obeliskos آمده است. معنای دیگر ابلیسک «زندگی بی نهایت» است. نماد الهه رع در طراحی ها و خطاطی ها یک «چشم» بود، به معنایی چشم خورشید و سمبل این الهه یک دایره بود که در وسط آن یک نقطه وجود دارد، به همین دلیل در بناهای ابلیسک نیز این قاعده در سراسر جهان قدیم و جدید رعایت می شود. و هرجا ابلیسکی مشاهده شد، آنجا محل «نقطه» است و حتماً پیرامون آن دایره ای وجود خواهد داشت. خطوط حکاکی شده بر روی ابلسیک به خط هیروگلیف می باشد و دربردارنده موضوعاتی همچون زندگی راع، سفرهای روزمره راع در آسمان ها و پیروزی ها و جشن هاست
ابلیسک در دورانی نیز نماد ازیریس(Osiris) شد. زیرا اعتقاد بر این بود که این الهه توانسته بر تمامی خدایان دیگر تفوق بیابد به همین دلیل دارای قدرت هایی از هر یک از خدایان دیگر شده بود و لذا ابلیسک، نمادی که متعلق به رع بود (خدای خورشید یا رب السماوات) نصیب ازیریس (خدای مرگ و دنیای زیرزمین) شد. نفس ازیریس، باع (Ba) به نام بانبجِت (Banebdjed) خوانده می شد و این باع بود که حیثیت و شخصیت و قدرت را برای ازیریس به همراه داشت و نماد بانبجت نیز قوچ بود و این دلیلی بود برای پرستش این حیوان توسط عده ای از مردم مخصوصاً در شهر مندیز (Mendes) در زمان باستان. و قوچ مندیز یا همان بانبجت، سپس تبدیل به بفومت (Baphomet) شد و بفومت مورد پرستش فرقه هایی از فراماسونری مانند شوالیه های معبد (Knights Templar) که در جنگ های صلیبی نقش ویژه ای داشتند، قرار گرفت. در مورد بفومت این ادعا شده است که در جنگ های صلیبی این نماد و نشانه از مسلمانان گرفته شده است و ادعای دیگر حاکی از هم ریشه بودن بفومت با اسم پیامبر اسلام حضرت «محمد» (ص) است که به دلیل خداپرست بودن مسلمانان و تناقض ذاتی اسلام با بت پرستی هر دو شایعه کاملاً مردود اعلام شده است. هم اینک بفومت مورد استفاده فرقه کابالا(Kabbalah) از فرقه های عرفان یهودی و فراماسونری است. در دوره یونانی مآبی (Hellenism) تلاش بر این بود که فلسفه یونانی را با اعتقاد به ازیریس ممزوج کنند. به زبان عبری بفومت به معنای «الهه عقل و دانش» که همان صوفیا (Sophia)ریشه ی کلمه فلسفه(Philosophy) است.
بفومت یک بز است با نماد ستاره Pentagram بر روی پیشانی که علامت کنونی شیطان پرستان و فراماسون ها می باشد. بفومت در نگاه کابالیستی در یک دست مرد و در یک دست زن است، هر دو دستش علامت Hermetecism که یک دست به سمت ماه سفید(Geburah) و دست دیگر به سمت پایین به سمت ماه سیاه (Chesed) است که این علامت نشانده متعادل بودن رحمت و عدالت است. در بین دو شاخ بز بفومت یک شعله هوش(Intelligence) است. در محل آلت تناسلی بفومت یک میله وجود دارد که نشانه[ی «زندگی بی پایان» آن (که نمادش ابلیسک می باشد) است و پستان های آن به امانیسم تعبیر شده است. بر روی بدنه ی چهارضلعی بنای ابلیسک نوشته هایی حکاکی می شود که نمایشی از خلاقیت و ثبات در الهه ی خورشید «رع» است. نکته ی دیگر درباره این بنای باستانی بکاربردن سنگ یک تکه در ساختمان آن در عصر باستان بوده است. معمولاً در مصر باستان برای هرم رأس ابلیسک روکشی از طلا قرارمی دادند. ساخت اولین بنا منسوب به آشوری ها می باشد اما تکامل و توسعه این بنا جز در مصر باستان نبوده است. هلیوپلیس (Heliopolis) یا «شهر خورشید» در قرن شانزدهم قبل از میلاد در شمال شهر قاهره در مصر، مبداء ساخت اولین ابلیسک ها بوده است.
یک هلیوپلیس دیگر نیز در لبنان واقع شده است و امروزه به شهر «بعلبک» معروف است. بعلبک از نام بتی در این شهر به نام «بَعل» گرفته شده است. در این شهر «بعل» به عنوان خدای خورشید پرستیده می شد. این بت از جنس طلا بود، و عمدتاً قوم الیاس پیامبر آن را می پرستیدند. «بعل» همان «رع» است و ابلیسک نیز نماد «رع» یا «بعل» بوده است. این معماری به صورت جفت در ساخت دروازه های معابد به کار می رفته است. ابلیسک بعدها مورد توجه رومی ها قرار گرفت تا آنجا که از 30 بنای ابلیسک باقیمانده از دوره مصر باستان تنها 7عدد در کشور سازنده یعنی مصر موجود است، در حالی که حدود دو برابر این مقدار یعنی 13 عدد از این بناها تنها به شهر رم انتقال داده و در آنجا نصب شد. باقیمانده این بناها در میادین شهرهای فلورانس، اوربینو، سیسیل در کشور ایتالیا، پاریس و آرلس در فرانسه، لندن در انگلستان، نیویورک در آمریکا و سزاریا در فلسطین اشغالی به چشم می خورد که همگی نتیجه انتقال از مصر می باشند. مثلاً هرود کبیر (Herod the Great) از قیصران روم ابلیسک را از مصر به شهر سزاریا در شمال فلسطین آورد و آن را مرکز مسابقات اسبدوانی و ارابه رانی قرارداد. تئودیوس (Theodosius) نیز از قیصران روم شرقی بود كه ابلیسکي را در سال 390 میلادی به قسطنطنیه (استانبول کنونی) منتقل کرد و آن را مرکز ارابه رانی نمود. این موارد ابلیسک های باقیمانده از دوران باستان است. ارتفاع این بناها در کوچکترین ابلیسک کمتر از یک متر و در بلندترین بنا بیش از 30 متر می باشد. نقل مکان ابلیسک ها از مصر به محل های جدیدشان در شهرهای مختلف دنیا همراه با مشکلات فراوانی بود تا جایی که نصب ابلیسک حتی برای میکلانژ، کاری بس دشوار می نمود
ابلیسک ها بعد از سقو
نظرات شما عزیزان:
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |